

جشن سو ری یا چهارشنبه سوری
جشن سوری
آنچه یقین داریم این است که «چهارشنبهسوری» یکی از جشنهایی است که از روزگارانِ کهن بینِ ایرانیان رواج داشته است. این جشن نیز مانندِ «مهرگان»، «سده»، «نوروز»، و «یلدا» ریشه در اساطیر و فرهنگِ ملّیِ ایرانیان دارد که دارایِ آداب و رسومِ خاصِ خودش میباشد. جشنها در ابتدا خیلی ساده بوده اند و به مرور چیزهایی بر آن افزوده شده است اما پایه و اساس جشنهای ایرانی دو موضوع مهم بوده است اول حرکات خورشید که به آن چرخ گردون می گفتند. چهار جشن ایرانی با آن پیوند دارد نوروز که برابری شب و روز است یلدا بزرگترین شب . تموز یا تیرگان بزرگترین روز و مهرگان برابری شب روز پاییزی .
پایه دوم :
روح اجدادی است زیرا مردمان قدیم اعتقاد داشتند که در روزهای ویژه ای روح مردگان( در دوره ساسانی به روح فروهر می گفتند) به دیدار اقوام می آید در جشن های یلدا ؛ نوروز ؛تموز و مهرگان و شب چراغ برات هم ارواح مردگان حضور دارند اما جشنهای دیگری نیز با ارواح مردگان پیوند دارند که امروزه در ایران رونق ندارند اما در آیینهای هندویی و بودایی ادامه دارند .
این دو عامل و فکت در عموم جشن های کهن ایرانی وجود دارد و میراث دوران کهن است اما در دوره ساسانی و سپس در دوره اسلامی بسیاری از جشنها و آیین های پگانی از بین رفته و یا ریشه زرتشتی و یا اسلامی گرفته اند. سایر مطالبی که در مورد ریشه چهارشنبه سوری و جشنهای کهن گفته می شود بیشتر حدس و گمان است و فکت علمی محکمی ندارند .
جشنِ سوری منحصر به آتشافروزی نیست؛ بلکه در روزگارانِ گذشته این مراسم با آیینهای دیگری همچون «سرود خواندن»، «دعا خواندن»، «غذا خوردن»، «کوزه شکستن» و... همراه بوده است. مراسم دیگری هم شبیه جشن سوری هست که به آن چراغ برات می گویند . برات یعنی روشنایی .
اما در خصوصِ واژهٔ «سوری» در ترکیبِ نامِ جشنِ سوری / چهارشنبهسوری دو نگر وجود دارد: برخی «سور» را در معنایِ جشن، شادمانی، نشاط و عیش گرفتهاند اما این معنا و مفهوم بعدها بر واژه سوری بار شده است و نظرِ دیگر و درست این است که «سوری» را به معنایِ سرخ میدانند؛ چون در این جشن آتشِ سرخ افروخته میشود واژهٔ سوری پهلوی و SŪR به معنیِ سرخ است. سول به معنای خورشید sul و از همین خانواده است در زبانِ فارسی گُلِ سوری به معنیِ گُلِ سرخ و یا سُهروَردی ( گل سرخ) ورد به معنی گل است که البته از برگ تغییر آوایی یافته است که در همگی سور از همین ریشه است نظرِ دوم پذیرفتنی تر است؛ زیرا نامِ نخستِ این مراسم «جشنِ سوری» بوده است و واژه چهارشنبه پس از اسلام واردِ این نام شده است؛ اما بعدها سور همچم(مترادف) جشن شده است و امروزه به معنای جشن و شادی بکار می رود .
در موردِ فلسفه و دیرینگیِ جشنِ سوری / چهارشنبهسوری هم مانند همه پدیده های کهن سخن گوناگون و مختلف است.
پژوهشگران آن را از جشنهای ملّی و باستانیِ ایرانیان دانستهاند و برایش شناسنامهای به درازایِ تاریخِ ایران در نظر گرفتهاند. عدهای نیز آن را به رویدادهایِ دورانِ اسلامی نسبت میدهند. در زیر نظراتِ مختلف را برمیشماریم:
1. دکتر مهرداد بهار بر این نظرند که «چهارشنبهسوری» بازماندهٔ یک آیینِ خیلی ابتدایی و کهن است برای اینکه با آتشهایِ خود آمدنِ خورشید را تسریع کنند. این جشن درست پیش از نوروز است و زارع انتظار دارد با آمدنِ نوروز و اوّلِ بهار، سرما رخت بندد.
2. دوّمین نظر این است که حضرتِ زرتشت در این روز به پیامبری رسیده است و ایرانیان این روز را جشن گرفتهاند و آتش / نور را که نمادِ اهوارامزداست برمیافروختند.
3. دکتر محمّد دبیرمقدم می گوید وقتی زرتشت با رسیدگی به حسابهای گاهشماری به تنظیم و تدوینِ دقیقِ تقویم توفیق یافت؛ آن سالی بود که تحویلِ سال به سهشنبهای مصادف شد که نیمهٔ آن سهشنبه، تا ظهر، جزیی از سالِ کهنه و نیمهٔ بعد از ظهر جزء سالِ نو به حساب میآمد. چون آغازِ هر روز را نیمهٔ شبِ همان روز میدانستند، بنابراین فردای آن سهشنبه را «نوروز» شناختند و بر این اساس که ایرانیان شبِ سالِ نو جشن میگرفته و آتش میافروختند؛
4. گروهی بر این باورند که «چهارشنبهسوری» همان روزی است که سیاوش برایِ رد تهمتِ نامادریاش سودابه و اثباتِ پاکدامنیاش، با اسبِ خود از آزمونِ آتش گذشت و چون بیگناه بود نسوخت این صحنه را در شاهنامه اینگونه میبینیم:
سیاوُش بر آن کوهِ آتش بتاخت/ نشد تنگدل جنگِ آتش بساخت.
زِ هر سو زبانه همی برکشید/ کسی خود و اسپِ سیاوُش ندید.
یکی دشت با دیدگان پر زِ خون/ که تا او زِ آتش کی آید برون. 🌷🌞🔥💥
Parssea.org
چُن او را بدیدند برخاست عَو/ که آمد زِ آتش برون شاه نَو...
چُن از کوهِ آتش به هامون گذشت/ خروشیدن آمد زِ شهر و زِ دشت.
سواران زِ لشکر برانگیختند/ همه دشت پیشش درم ریختند.
یکی شادمانی بُد اندر جهان/ میان کِهان و میان مِهان.
همی داد مژده یکی را دگر/ که بخشود بر بیگنه دادگر.
(فردوسی، 1369، دفتر دوم: 234).
5. از سویِ دیگر عدهای برآنند که مراسمِ «چهارشنبهسوری» در واقع به خاطرِ مرگِ سیاوش است: «سیاوش در پایانِ سالِ ثابتِ 1013 پیش از میلاد / 713 تاریخِ مبنا که برابر با روزِ چهارشنبه بوده به دستورِ افراسیاب کشته شده و چون در آیینِ زرتشتی مراسمِ سوگواری در رثایِ مردگان جایز نیست؛ پارسیانِ زرتشتی در آخرین شبِ چهارشنبهٔ پایانِ سال از آتش میگذشتهاند تا خاطرهٔ سیاوش به منظورِ دفاع از عفّت و پاکدامنی حفظ شود (ر.ک: علیمحمّدی، 1373: 42).
6. عقیدهٔ دیگر در موردِ جشنِ «چهارشنبهسوری» مرتبط دانستنِ آن با شبِ یلدا است که آتش روشن کردن در این شب در واقع نوعی کمک به گرم شدنِ خورشید به حساب میآید (ر.ک: نیکویی، 1387: 6).
7. از دیگر ریشههایی که برای این جشن میبینیم، این است که انوشیروان در این شب / روز مزدکیان را از میان برداشته است.
8. برخی بر این باورند که اعراب چهارشنبه را نحس میدانستند و ایرانیان جهتِ عدمِ پیروی از دستوراتِ اعراب در نحسیِ این روز، چهارشنبهٔ آخرِ سال را جشن میگرفتند و به شادی میپرداختند. این است که ایرانیان آیینِ آتشافروزیِ پایانِ سال ِخود را به شبِ آخرین چهارشنبه انداختند تا با پیشآمدِ سالِ نو از آسیبِ روزِ پلیدی چون چهارشنبه برکنار مانند (یزدانی، 1386: 26 – 25 و پورکریم، بیتا: 13).
9. از دیگر دلایلِ جشن و آتشافروزیِ چهارشنبهٔ آخرِ سال، بنابر عقیدهٔ عدهای قیامِ مختار است. مختارِ ثقفی وقتی از زندان آزاد شد به خونخواهیِ شهیدانِ کربلا قیام کرد. وی برای اینکه موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفّار بتازد، دستور داد شیعیان بر بامِ خانهٔ خود آتش روشن کنند که این شب مصادف با چهارشنبهٔ آخرِ سال بود (ر.ک: یزدانی، 1386: 26). عقیدهٔ دیگر این است که «چهارشنبهسوری» را یادگارِ پیروزیِ مختار بر دشمنانِ حضرتِ حسین(ع) میدانند و میگویند زمانی که غلبه بر خصم پایان یافت مختار دستور داد که به نشانهٔ این پیروزی بر پشتِ بامها آتش بیفروزند و سرودِ شادی سر دهند (پورکریم، بیتا: 29).
10. در ارتباط دانستنِ این مراسم با قتلِ متوکّلِ عبّاسی از دیگر نسبتهای جشنِ چهارشنبهسوری است. دکتر محمدحسین ابریشمی چنین نظری دارند که: «بعد از اسلام تا عصرِ حاضر، مواردی را سراغ داریم که چون خلیفه یا سلطانی ظالم به قتل رسیده یا برکنار شده، مخصوصاً اگر شخصیّتی عادل و مردمی جای او را گرفته است؛ ایرانیان مسرور شده و گاهی با برپاییِ جشن و اجتماعات آتش افروخته و به نثارِ نقل و شیرینی و گل و زعفران میپرداختهاند. ریشهٔ این مراسم در همان آیینهای باستانی و جایگاهِ رفیعِ آتش و نور، و واقعهٔ پیروزیِِ فریدون بر ضحاک نهفته است. در مبدأ شکلگیریِ «چهارشنبهسوری» این شخصیّت همان متوکّلِ عبّاسی بوده و شبانگاهِ قتلِ او منشأ پیداییِ این مراسم شده است» (ر.ک: ابریشمی، 1381: 38).
بدان لحاظ که ایرانیانِ قدیم ایّامِ هفته یعنی: شنبه یکشنبه و... نداشتهاند و برای روزهای ماه سی نامِ پارسی داشتند که متعلق به اَمشاسپَندان، ایزدان و خدا بود و سال نزدِ آنها دوازده ماه که هر ماه بی کم و کاست سی روزِ تمام بود؛ به کار بردنِ ایّامِ هفته باید بعد از اسلام همگانی شده باشد که مراسمِ آن به «چهارشنبه» شکل گرفته باشد (ر.ک: پورداوود، 1343: 47). تردیدی نیست که ریشه و اصلِ «جشنِ سوری» / «چهارشنبهسوری» به وقایع و پندارهای ایرانیانِ عصرِ باستان میپیوندد؛ چونکه در تاریخِ بخارا از این مراسم به نام «شبِ سوری» و عادتی کهن نام برده است (ر.ک: نرشخی، 1387: 32). در دورهٔ اسلامی بیشترِ جشنهای باستانیِ ایران فراموش شد و جشنهایی دیگر جایِ آنها را گرفت. جشنهایی هم که از دورهٔ باستان بازماند، با گرویدنِ ایرانیان به دینِ اسلام و دگرگونیِ ذوق و اندیشهٔ ایشان، آیینِ آنها کمابیش رنگ برگرداند و دگرگونیهایی یافت و با آیینهای غیرِ ایرانی آمیخت و به صورتی دیگر و گاه زیرِ نامهایی دیگر آشکار شد (بلوکباشی، 1345: 3). یکی از این جشنها «چهارشنبهسوری» است که نامبارکیِ روزِ چهارشنبه نزدِ اعراب، قیامِ مختار و مرگِ متوکّل بیشتر یک توجیه مذهبی-تاریخی برای این جشن میباشد.
Parssea.org
و امّا در رابطه با نسبتِ «جشنِ سوری» با سیاوش باید گفت به بعضی از جشنهای ایرانیان علاوه بر انگیزهٔ اساطیری، انگیزههای ملّی نیز افزوده میشد و برخی پادشاهان و یا قهرمانانِ ملّی را بنیانگذارِ تعدادی از این جشنها میدانستند. مثلاً «نوروز» منسوب به جمشید؛ «مهرگان» روزِ انقلابِ ملّی و خروجِ کاوه و بر تخت نشستنِ فریدون یا «تیرگان» به مناسبتِ پیروزیِ ایران بر توران و به یادِ قهرمانِ ملّی آرشِ کمانگیر گرفته میشد (فَرَهوَشی، 1390: 36)؛ ولی دربارهٔ «چهارشنبهسوری» و سیاوش هیچ اشارهای در منابعِ قدیم نیست. در شاهنامه نیز فقط به بزمِ سه روزه اشاره شده است و هیچ سندی در موردِ روزِ سهشنبه یا چهارشنبه نیست. اساسیترین ایرادِ فرضیهٔ ارتباطِ چهارشنبه با کشته شدنِ سیاوش (دیدگاهِ آقای علیمحمّدی) این است که ایشان سیاوش را شخصیّتی تاریخی و واقعی پنداشتهاند و برای کشته شدنِ او به فرمانِ افراسیاب، سال و روزِ دقیق تعیین کردهاند (آیدنلو، 1397: 314). نکتهٔ دیگر اینکه در تاریخِ بخارا میخوانیم «و مردمانِ بخارا را در کشتنِ سیاوش نوحههاست چنان که در همهٔ ولایتها معروف است و موبدان آن را سرود ساختهاند و میگویند و قوّالان آن را گریستنِ مغان خوانند»؛ در مقابلِ این، چهارشنبهسوری از آیینهای جشن و شادی است و هیچ نشانهای از اندوه و ماتم در آن دیده نمیشود؛ پس چگونه میتوان آن را با خاطرهٔ کشته شدنِ سیاوش پیوند داد؟! (پیشین: 318 – 317).
در نهایت در رابطه با ریشه و فلسفهٔ «جشنِ سوری» / «چهارشنبهسوری» باید گفت این مراسم بازماندهٔ آیینِ باستانیِ جشنِ «فروردگان» است. بدین گونه که ایرانیانِ زرتشتی اعتقاد داشتند فروهرهای اجدادِ آنها در گاهنبارِ «هَمَسپَتمَدَم» (از سیصد و شصتمین تا سیصد و شصت و پنجمین روزِ سال)، از جهانِ دیگر به زمین فرود میآیند و برای خانوادههای خود نیکبختی میآورند و به همین دلیل در این ایّام شبهنگام بر بامِ خانههایشان آتش میافروختند تا هر یک از فروهرها راهِ خانه و خانوادهٔ خود را بیابد (ر.ک: اوستا، یَشتها: فروردینیَشت و فَرَهوَشی، 1390: 43). ایرانیان در این جشن علاوه بر برپاییِ آتش، جامههای نو میپوشیدند، خانه و زندگی را تمیز میکردند و خوراکی برای فروهرها فراهم می کردند.
بر بنیادِ آنچه در بالا آمد «جشنِ سوری» / «چهارشنبهسوری» جشنی دیرینه و کهنسال است که پیشینهٔ آن به دورانِ اسلامی مردود است و همچنین نمیتوان از داستانِ سیاوش نسبتی برای آن قائل بود؛ بلکه این جشن در اصل جشنِ بازگشتِ سالانهٔ فروهرهای نیاکانِ درگذشته به خانههایشان بوده است و درست پیش از آغازِ جشنِ هَمَسپَتمَدَم یعنی در سیصد و شصتمین روزِ سال انجام میگرفت. به همین دلیل برای راهنماییِ فروهرها بر بامِ خانهها آتش میافروختند که به خاطرِ سرخیِ آتشهایِ فروزانشده در این جشن، «سوری» نام گرفته است. «در زمانِ ساسانیان به دورِ این آتش شادی و پایکوبی میکردند و هیچگاه از رویِ آن نمیجَستند؛ زیرا جَستن از رویِ آن بیحرمتی به آتشِ مقدّس بود» (فَرَهوَشی، 1390: 44). و امّا اینکه چرا نامِ این جشن از «جشنِ سوری» به «چهارشنبهسوری» دگر گشته است، هنوز نظرِ قاطعی در دست نیست. احتمالِ این میرود که وقتی «جشنِ سوری» برای نخستین بار پس از اسلام به طورِ مفصّل گرفته شد (احتمالاً در دورهٔ سامانیان؟)، در شبِ چهارشنبه بوده و نام «چهارشنبهسوری» بر رویِ آن مانده باشد! شاید هم چهارشنبهٔ ماهِ صفر با جشنِ سوری تلفیق شده باشد!
مراسم الفگی در بعضی مناطق ایران
در استان خراسان و شهر مشهد و خراسان جنوبی مردم در قدیم در شب چهارشنبه سوری هیزم آتش میزدند. نام این هیزمها عبارت است از چرخه، خار و اسپند. اسپند دود کردن . اسپند (اسفنج) به داخل آتش ریختن از آداب مردم خراسان در تمام جشنها و مناسبتها است. در داخل آتش اسپند نمک میریزند که حالت ترقه و انفجار دارد.
در خراسان رضوی و جنوبی مانند سبزوار و گناباد و بیرجند چند رسم دیگر هم هست از جمله انداختن یک گوی بزرگ در آتش. به این ترتیب که با هیزم یک گوی بزرگ درست میکنند و آن را آتش میزنند و از بلندی روی زمین پرتاب میکنند و همزمان میخوانند «غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا». رسم دیگر بسیاری از مناطق مراسم الفگی (alafeh) است. دقیقا مشخص نیست الفگی از چه واژه ای است ولی ممکن است از الفت گرفته شده باشد بعضی گفته اند الفگی نام هدیه و خوراکی بودهاست که پادشاهان برای پذیرایی از سفیران و همراهان آنان ارایه میکردهاند. این رسم ریشه در عقاید کهن مردم بویژه خراسانیان دارد که معتقد بودهاند در چهارشنبه سوری روح مردگان آزاد است و به سوی اقوام خود میآید؛ بنابراین مردم برای خوشامد درگذشتگانشان، حلوا یا نوعی نان روغنی بنام چلپک و یا نان غتاب(قطاب) و کلوچه و نان سرموکی را با یک کاسه آب روی پشت بام میگذارند. یک نان روغنی دیگر هم در روستاهای سبزوار میپزند و آن را در تمام روستا پخش میکنند و مردم با خوردن آن برای روح درگذشتگان فاتحه میخوانند. در حال حاضر مراسم الفگی در مساجد برگزار می شود و اکنون این روز قبل از سال نو انجام می شود امروزه روز قبل از سال نو و یا همان روز نوروز صبح زود در مساجد جمع می شوند و هر فرد برای مرد تازه گذشته خود یک سفره الفگی می چیند که شبیه سفره نوروزی است رسم دیگر مردم در غرب خراسان رضوی کوزه شکستن بودهاست. مردم ظرفهای کهنه و کوزههای جرمگرفته را به پشت بام میبردند و میشکستند. البته نوع دیگر این رسم این است که مقداری نمک به نشانه بدبختی و مقداری زغال به نشانه سیاهروزی و مقداری و یک سکه را به نشانه تنگدستی در یک کوزه میریزند و کوزه را به یکی از اعضای خانواده میدهند که از بالای بام به کوچه بیندازد و بگوید: «درد و بلای خنه (خانه) را ریختم در کوچه». این سنت برای دفع بلاها از خانواده اجرا میشود و نشانه امید مردم به خوشبختی و موفقیت در سال آینده است.
منابع : یعقوب فولادی تنگستانی. و ویکیپدیا . ,وب سایت . . Parssea.org
«نوروز و آیینهای مختلف آن – گذشته و اکنون | پژوهشهای ایرانی. دریای پارس» 1394.